دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 459 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 95 |
مقدمه
در حقیقت حرکت جنبه مهمی از زندگی است. زندگی آن طور که ما میشناسیم، بدون توانایی حرکت امکانپذیر نیست. حرکت اشکال مختلفی دارد. بعضی اشکال آن به لحاظ ژنتیکی قابل تعریف هستند و گروه دوم را میتوان حرکات اکتسابی در نظر گرفت، این حرکات اکتسابی اغلب «مهارت» نامیده میشوند. مهارتها بویژه در مطالعه رفتار انسان اهمیت دارند، مانند آنهایی که در کار کردن با ماشینها در صنعت، نمایش و اجرای بازیها و غیره بکار میروند. مهارتها و حرکات ارثی هر دو میتوانند بسیار ساده (مثل چشمک زدن) یا بسیار پیچیده (مثل پرش با نیزه) باشند (اشمیت و لی[1]؛ ترجمه فرخی و دیگران، 1387). برای رسیدن سریعتر و آسانتر به آموزش صحیح مهارتها به ورزشکاران باید از منظر علمی به قضیه آموزش و یادگیری مهارتهای حرکتی نگاه شود و شناخت کاملی از فرآیند یادگیری مهارتهای حرکتی و عوامل اثرگذار بر آن وجود داشته باشد. لذا مربیانی که فرآیند موثر یادگیری را بهتر متوجه میشوند، بدون شک در امر آموزش مهارتها به ورزشکاران خود برتری دارند (اشمیت؛ ترجمه نمازی زاده، 1384). پس چگونگی آموزش صحیح مهارتها باعث صرفه جویی در هزینههای مالی، نیروی انسانی، زمان و غیره چه در بخش صنعت و چه در حوزه فعالیتهای ورزشی میشود.
ارائه دستورالعملهای آموزشی مناسب با در نظر گرفتن سطح مهارت شاگردان، توسط مربیان خود میتواند بسیار مفید فایده باشد. یکی از مشکلاتی که اغلب مربیان چه در حین تمرین و چه در هنگام بازی با آن مواجه میشوند اینست که شرایطی وجود دارد که باعث میشود توجه بازیکنان یا تمرین کنندگان (ماهر یا مبتدی) به آنها جلب شود و در چنین شرایطی است که مربی بایستی با ارائه دستورالعمل لازم توجه شرکت کنندگان را به جنبههای مهم و ضروری فعالیت معطوف کند.
هزاران محرک در هر لحظه به ما برخورد میکنند و برای غلبه بر این محرکها که همزمان به فرد میرسند، دستگاه عصبی مکانیزمهایی را پیشرفت داده است که توجه را بر شمار محدودی از این محرکها متمرکز مینماید. این فرآیند تمرکز دهنده را توجه انتخابی مینامند. عوامل بیشماری تعیین میکند که به کدام محرک توجه شود و کدام نادیده گرفته شود. این نظر که اخیرا ارائه شده بیان میدارد که علایم حسی به مناطق فرافکنی حسی قشر مخ میرسد و بین این مناطق فرافکنی و ارتباطی دروندادها به ادراک هوشیار و اطلاعات نامربوط تفکیک میشود. افراد بر اثر تجارب تمرینی خود، قادر به پیشرفت توجه انتخابی نسبت به جنبههای معینی از نمایشگری محرک هستند. این افراد با دستیابی به این پیشرفت تبحر بیشتری در اجرای مهارتهای حرکتی مییابند. وقتی یادگیری مهارت حرکتی به سطوح پیشرفته رسید، اجرای تکلیف به توجه کمتری نیاز دارد (سیج[2]؛ ترجمه مرتضوی، 1378).
علاوه بر این که افراد مجبور به تقسیم توجه میان چند فعالیت هستند، توجه را به ویژگیهای خاص محیط و فعالیتهای آمادهسازی عمل نیز معطوف میکنند. این فرآیند به کانونی کردن توجه معروف است (مگیل[3]، 1998). مطالعات مختلف نشان میدهند که یکی از عوامل موثر بر یادگیری مهارت حرکتی، کانون توجه یادگیرنده است که از طریق دستورالعمل یا بازخورد ایجاد میشود. بطور خاص، دستورالعملهایی که کانون توجه بیرونی ایجاد میکنند میتوانند یادگیری را بالا ببرند (که در نتیجه توجه به اثر حرکت بر محیط معطوف میشود). چنین دستورالعملهایی مفیدتر از آنهایی است که از طریق معطوف کردن توجه بر خود حرکات، باعث ایجاد یک کانون توجه درونی میشوند (وولف و جیانگ سو[4]، 2007) و همچنین هنگامی که یک مهارت حرکتی در سطوح پیشرفته یاد گرفته شود، اجرای تکلیف مورد نظر توجه
فعال کمتری را میطلبد. تکالیف حرکتی مختلف به شدتهای کاملا متفاوتی از توجه نیاز دارد (سیج؛ ترجمه مرتضوی، 1378). ارائه دستورالعملهای توجهی با توجه به سطح مهارت میتواند بر یادگیری مهارت و عملکرد تاثیر بسزایی داشته باشد و همچنین سرعت یادگیری را افزایش دهد. این تاثیرات با نگاهی نو به اصول آموزشی و تمرینی از سوی مربیان میتواند موثر باشد.