دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 138 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 85 |
- انواع مشارکت
- مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی
- مشارکت سیاسی در پهلوی دوم
فصل دوم -هدف ها وموانع
- اهداف
- فرضیه ها
- موانع
فصل سوم پیشینه
بخش دوم : مشارکت سیاسی زنان
فصل اول - مشارکت سیاسی زنان
- تفاوت مشارکت سیاسی زنان و مردان
فصل دوم – پیامد مشارکت سیاسی
فصل سوم – انواع مشارکت سیاسی
- مشارکت بین توده
- مشارکت بین نخبگان
بخش سوم :مشارکت سیاسی زنان در دو دوره مورد نظر
فصل اول-مشارکت سیاسی زنان در دوره پهلوی دوم
- پهلوی اول
- پهلوی دوم
- آزادی های سیاسی
فصل دوم – مشارکت سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی
- بررسی آخرین سال های حکومت پهلوی و آغاز کار جمهوری اسلامی
- مسائل دخیل در امر توسعه
- نگاهی به وضعیت زنان در چند سال اخیر
- کلام آخر
فصل سوم – نقش زنان در تحولا اجتماعی ایران
فصل چهارم – مقام سیاسی زنان در ایران
بخش چهارم
فصل اول – نتیجه گیری
فصل دوم – پیشنهادها
فصل سوم- منابع
فصل اول
تعریف مفاهیم
مفهوم مشارکت سیاسی
فرایند نوسازی که از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی در اروپاآغاز شد و سپس به سراسر جهان گسترش یافت .دگرگونی های عمیقی را در تمام ابعاد تفکر و زندگی بشری .اعم از اقتصادی. سیاسی و اجتماعی و فرهنگی به بار اورد .
برای اقتصاددانان نوسازی تغییرات گسترده تکنولوژیک و فنی توام با صنعتی شدن را همراه داشت که موجب تقویت نیروی انسان برای غلبه بر محیط طبیعی خود می شد .علقه جامعه شناسان، فرایند تنوع ساختاری ناشی از الگو های جدید نظام اجتماعی و توزیع نقش ها در تمام سطوح جامعه، متعاقب نوگرایی بود. برای اندیشمندان سیاسی نیز این پدیده توسعه مفهوم شهروندی ،مساوات وگسترش مشارکت سیاسی را به ارمغان می آورد .برای همه این اندیشمندان ،نوگرایی شامل تغییرات عمیق در ارزش های انسانی مفاهیم،رفتارها و کارکردها است.
تمایل به مشارکت گسترده تر مردمی همراه با افزایش اگاهی سیاسی و به کار گیری بیشتر نیرو های اجتماعی در سیاست ،از این دوران آغاز شد و در عصر روشنگری و انقلاب صنعتی در قرن 18 و19 به اوج خود رسید . این قرون نقطه عطف مشارکت توده مردم در فرایند سیاست و شناخت حقوق شهروندان به صورت عضویت بیشتر در جامعه سیاسی است .مشارکت که بدین سان از اروپا اغاز شد ،امروزه یک پدیده همگانی و مفهوم ارزشمند در مقیاس جهانی و از جمله مهم ترین مسائلی است که نظام های سیاسی به صور مختلف با ان رو به رو هستند
سابقه موضوع مشارکت در عرصه سیاست و علم آن عمری به قدمت تاریخ دارد .ارسطو در طبقه بندی معروف خود از نظام های سیاسی معیار اول ان مشارکت کمتر یا بیشتر افراد در اخذ تصمیم سیاسی دانست . البته ،مفهوم مشارکت حتی در پلیتی و دمکراسی که ارسطو ازآنها به عنوان نظام هایی با مشارکت عامه یاد می کند ، با مفهوم امروزی نظام های مردم سالار بسیار متفاوت است , سیاست شناسان همه می دانند که مفهوم شهروند در آن روزگار یونان که از برده و افراد خارجی وزنان متمایز بود ، امروز معنای دیگری دارد .
اما مشارکت به مفهومی که امروزه متداول است،در زندگی جوامع انسانی پدیده ای جدید محسوب می شود طی قرون متمادی ،ازیک طرف عامه مردم قرار داشتند که در تعیین سرنوشت خویش سهیم نبودند و از طرف دیگر ، تعدادی فرمانروایان بودند که بر اساس ارزش های موجود جامعه حکومت را حق خود می دانستند.تا یکی دو قرن پیش، حق مشارکت دراخذ تصمیم سیاسی ، حق اداره امور عمومی و حتی حق رای به گروه کوچکی از مردم که دارای امتیازات خانوادگی ،ثروت و قدرت بودند ،تعلق داشت . با اینکه در قرون وسطی افزایش نسبی در تعداد تصمیم گیرندگان به وجود آمد و صاحبان زمین قدرت سیاسی را نیز به دست اوردند ،اما اکثریت مردم از مشارکت سیاسی محروم بودند و تنها نوع مشارکت سیاسی شرکت در شورش های دهقانی یا تظاهرات در شهرها بود .این شورش ها به ندرت مشروعیت ساختار سیاسی را مورد سوال قرار می داد . تمایل کلی بر اساس قبول وضعیت حلقه محدود فرمانروایان و حلقه وسیع فرمانبرداران (مردم عادی) بود. حتی زمانی که شورشیان قصد دگرگونی داشتند ،هدفشان به قدرت رساندن عده ای دیگر به جای حاکمان قبلی بود .
در پی انقلاب صنعتی ،ظهور عصر روشنگری و ارائه آرا و عقاید اندیشمندان و فیلسوفان اروپایی مانند جان لاک ،روسو،مونتسکیو،درباره دولت،حاکمی،حکومت مجالس مقننه،حکومت های مشروطه،جمهوری ودمکراسی کامل که همه در برابر حکومت های فئودالی مطلقه ی اروپایی عنوان شدند ، زمینه های مشارکت مردمی پدید امد . به تدریج گروه ها و قشر های جدیدی خواهان اثر گذاری بر سیاست شدند این امر از صاحبان قدرت و مکنت اغاز و به تدریج همه گروه های دیگر را در بر گرفت .با اینکه راه های ورودی گروه های مختلف از قبیل صنعت گران کارگران شهری ، زنان ،روستائیان در فرایند سیاست در کشور های مختلف یکسان نیست ، اما می توان وجوه مشترکی بین انها یافت .قرن 18 نقطه عطف مشارکت توده در فرایند سیاست و شناخت حقوق شهروندان به صورت عضویت بیشتر در جامعه سیاسی است . در قرن 19 و20،مشارکت در عمومی ترین شکل آن بر حسب تساوی حقوق و مشارکت همگانی و حق رای تعمیم یافت،حق رای محدود اولیه بر اساس امتیازات خاص جای خود را به حق رای عمومی برای مردان زنان داد. این امر با توسعه دوره ای حق رای و همگام با اصلاحات اقتصادی - اجتماعی مسیر شد
البته شکستن حلقه قدرت حکومت های مطلقه و خود کامه و پذیرفتن نیرو های جدید ددر سیاست به آسانی صورت نپذیرفت.تاریخ جهان سرشار از شورش های مردمی، وانقلاب های اجتماعی و اصلاحات سیاسی برای توسعه ی فرصت های مشارکت است . در کنار آن ،در حالی که فیلسوفان اصول زیبای آزادی و برابری را در لابه لای نوشته های خود تجویز می کردند ،اما در عین حال سوالات زیادی در خصوص نتایج اطاعت از ارادی توده ها،شرایط تغییرحکومت ها ، اثرات مشارکت گسترده مردمی و استفاده عقلایی از مشارکت وجود داشت .در باره این سوالات اساسی همه فیلسوفان سیاسی غرب توافق نداشتند .آ نها ضمن اعتقاد به عدم مساوات افراد در ابراز عقاید ،می گفتند مردم از نظر نژاد،مذهب وتعلیم وتربیت با هم برابر نیستند .