دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 160 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
مقدمه:
خشونت خانوادگی[1] یکی از مسائل مهمی است که از دیدگاه های مختلفی چون دیدگاه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، جمعیت شناسی و بهداشتی مورد توجه قرار گرفته است (سولر و همکاران[2]، 2001، نقل از همتی، 1383).
خشونت خانگی یک مشکل شایع است که در بین تمام سنین، جنسیت ها، قومیت ها، کشورها، زمینه های آموزشی و گروههای اقتصادی، اجتماعی رخ می دهد. قربانیان از هر سنی، قومیتی و جنسیتی وجود دارند. هر ساله بین 2 تا 4 میلیون نفر از زنان کتک می خورند و 2000 نفر از زنان کتک خورده بر اثر آسیب ها می میرند (پزشکان کشیک دانشگاه آمریکا، 2003).
آمارهای جهانی نشان می دهد که کتک زدن همسر در 84% در جوامع کوچک (لوینسون[3]، 1989) و 100% در جوامع توسعه یافته رخ می دهد.
خشونت در روابط صمیمی یک الگوی رفتاری است که در اشکال فیزیکی، عاطفی، روانی، جنسی و اقتصادی رخ می دهد و ترس، تهدید، قدرت و کنترل را تداوم می بخشد. تحقیقات درباره خشونت خانوادگی نشان می دهد (استراس وگلز[4]،1986 ، والکر[5]، 1991) که شمار زیادی از زنان احتمالاً قربانیان خشونت مردان هستند که طیفی از خشونت ساده تا قتل را دربر می گیرد.
با توجه به اینکه درباره علل و شیوع خشونت خانوادگی تحقیقات زیادی در کشورهای غربی، از چند دهه اخیر و در ایران از چند سال قبل صورت گ رفته است اما در زمینة روشهای درمانی و پیشگیری از این معضل بزرگ که خانواده، فرزندان، همسران و جامعه را با مشکل گوناگونی مواجه می کند، تحقیقات اندکی صورت گرفته است.
بررسی اخیر دربارة خشم در روان درمانی نشان می دهد که خشم از جمله احساسات طبیعی است. اینکه احساس خشم خود را باید بر حق دانست اما در کنار آن باید راهی درست برای تخلیه خشم پیدا کرد تا هم به فرد خشمگین و هم به همسرش َآسیب نرساند. مشکل زمانی بروز می کند که خشم را سرکوب کنیم و یا آن را به طرزی خشونت آمیز ابراز نماییم. به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، خشم در صورتی سالم است که به درستی تخلیه شود. اما همین خشم اگر به درستی ابراز و تخلیه نشود می تواند ناسالم و حتی کشنده باشد (قرچه داغی، 1383).
خشم از هیجانهای جهان شمول است که با پیامدهای مخربی همراه میباشد و از دیرباز مورد توجه اندیشمندان و متخصصان بوده است. همه ما به نحوی خشم را تجربه کرده ایم و میدانیم که نمیتوان از افراد و چیزهایی که ما را خشمگین میکنند اجتناب نمود و یا آنها را تغییر داد. با این وجود میتوان چگونگی کنترل واکنشهای خودمان را بیاموزیم. هدف کنترل خشم کاهش احساسات پرخاشگرانه و برانگیختگی فیزیکی است که خشم آن را بوجود میآورد (رافضی، 1383).
در برآوردهای ملی نتیجه گیری شده است که 1309061 زن و 834732 مرد، قربانی خشونت شده اند (بارنت[6]، 2004). این آمارها و آمارهای مشابه نشان دهندة این واقعیت است که همسران نمی توانند با روشهای مطلوب با مشکل خشونت برخورد کنند و اکثر برخوردها هم طبق تحقیقات منفی است (افخم ابراهیمی، 1382).
نوواکو[7] (1975) درمان مدیریت خشم را برای تغییر دادن شناخت های افزایش دهندة خشم مراجعان طراحی کرد و آن را بکار برد. نتایج تحقیق نوواکو نشان داد که مراجعان بهبودی را در روابط بین فردی نشان دادند. آن گانلی آموزش ابراز وجود را به عنوان بخشی از الگوی درمانیاش قرارداده که نتیجة آن در کاهش خشم مراجعان موثر شناخته شد (آن گانلی، 1981).
بنابراین مساله اساسی در این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر کاهش الگوهای خشونت (چسمی، روانشناختی، جنسی، صدمه و آسیب و جسمی و افزایش روش مذاکره) در روابط زوجین است و اینکه آیا این آموزش میتواند خشونت زوجین را کاهش دهد یاموجب افزایش استفاده از روش غیرخشن شود.